پستی قدیمی دربارهٔ لینوکس از 2006:‌ لینوکس، جَوّ درمقابل واقعیت

اشتراک‌گذاری

این مطلب، ترجمه‌ای از یک مقاله در سال ۲۰۰۶ میلادی‌ست که به‌بررسی وضعیت لینوکس در سامانه‌های توکار (Embedded systems) و جایگاه آن در دهه‌ٔ ۲۰۰۰ میلادی می‌پردازد. گفتنی است که محتوای آن در سال ۲۰۲۴ لزوماً معتبر نخواهد بود و هیچ‌یک از دادگان آن تأیید یا رد نمی‌شوند.

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، مطلب یادشده نشان می‌دهد لینوکس در میانه‌ی دهه‌‌ٔ ۲۰۰۰ چه اوضاع‌ و احوالی داشته و شناخت و ذهنیت مردم نسبت به آن چه‌گونه بوده‌است. به‌دیگر سخن، این پست قسمتی از تاریخ رایانه‌ها را برای ما یادآوری می‌کند.

علاقه‌مندان می‌توانند از این پیوست به وبسایت انگلیسی نیز دسترسی داشته باشند؛ همچنین نسخهٔ آرشیوشدهٔ آن از این‌ طریق قابل‌مشاهده خواهد بود.

لینوکس با وجود این‌که در حال‌ یافتن جایگاه‌اش در دنیای رایانه‌های شخصی‌ست، امّا به‌موازات آن، روزبه‌روز گام‌های آهسته و خاموشی به‌سمت زمینه‌های مختلف برمی‌دارد. به‌عنوان‌مثال در سه‌ماههٔ اخیر، موتورولا موفق‌ به‌ عرضه‌ٔ یک میلیون تلفن‌همراهِ مبتنی‌بر لینوکس شده است؛ جالب‌تر آن‌که این عددورقمِ اعلامی، تنها مربوط‌به بازار چین بوده و یک آمار جهانی به‌شمار نمی‌آید!

با‌ این‌ موفقیت، جای تعجبی ندارد که مهندس‌های پردازش سیگنال دیجیتال (Digital Signal Processing) علاقه‌مند به‌استفاده از لینوکس هستند. بااین‌حال، من فکر می‌کنم این جامعه از مهندس‌ها، کمی زیاد دربارهٔ لینوکس هیجان‌زده شده‌است. از دیدگاه من، زمان آن فرا رسیده‌است که جَوّ را نادیده بگیریم و دید منعطف‌تری داشته باشیم.

یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های لینوکس، رایگان‌بودن آن است. شما می‌توانید یک نسخهٔ رایگان از آن را (مثلاً این) بارگیری کنید؛ بی‌آنکه هزینه‌ای از شما دریافت شود. این درظاهر مزیت بزرگی برای لینوکس به‌حساب می‌آید؛ البته تا زمانی که متوجه‌ی مصرف بسیار بیش‌تر حافظه نشوید! نصب معمولی و عادی لینوکس می‌تواند چندمگابایت را مصرف کند. برای مقایسه، یک سیستم‌عامل بلادرنگِ سبک مانند Nucleus می‌تواند در چند‌ ده‌کیلوبایت جا بگیرد. حافظهٔ اضافه‌ای که لینوکس لازم دارد، می‌تواند به‌اندازه قابل‌توجهی هزینهٔ سامانه را افزایش دهد (برای دید گسترده‌تر از هزینه‌هایی که همراه با یک سیستم‌عامل می‌آید، این‌صفحه و این‌صفحه را بخوانید).

یکی از دلایل دیگر برای مهاجرت‌ به لینوکس، جامعهٔ بزرگ توسعه‌دهندگان آن است. چنین‌موضوعی با این‌که اشتباه نیست، اما تنها تعدادی از توسعه‌دهندگان لینوکس توانایی برنامه‌نویسی سیگنال را دارند؛ بنابراین، می‌توان گفت که یک توسعه‌دهندهٔ کارساز‌های وب (web servers) لینوکس به‌احتمال زیاد درمورد نیاز‌های یک سامانهٔ DSP، اطلاعات چندانی نخواهد داشت.

شاید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات لینوکس، غیرقابل‌‌پیش‌بینی‌بودن (غیرجبری‌بودن) آن باشد؛ هرچند برای برخی وظایف و مصارف ایرادی محسوب نمی‌شود. باوجود این‌که ابزارهایی مانند Jaluna OSware واکنش بی‌درنگ لینوکس نسبت‌به تغییرات داده را بهبود می‌بخشند، امّا همچنان برای بعضی از مصارف توصیه نمی‌شود.

البته! از نوشته‌ٔ من برداشت منفی نداشته باشید؛ بی‌شک لینوکس به‌مرور زمان به‌گزینهٔ مناسب‌تری در زمینه‌ی پردازش سیگنال تبدیل خواهد شد، امّا باید توجه داشت که لینوکس حداقل فعلاً انتخابی تمام‌عیار نیست. حتی درصورت بهبودهای بیش‌تر درطول زمان، باز هم برای تعدادی از کاربردها گزینش معقولی نخواهد بود.

نویسنده Kenton Williston در تاریخ ۳۱ جولای ۲۰۰۶
اشتراک‌گذاری

2 دیدگاه برای “پستی قدیمی دربارهٔ لینوکس از 2006:‌ لینوکس، جَوّ درمقابل واقعیت”

  1. avatar

    جالبه. توی کم‌تر از ۲۰ سال به همهٔ این‌ها پاسخ داده.

    1. avatar

      سلام دانیال. نه به همهٔ اینا هنوز پاسخ نداده. اگر اشتباه نکنم همچنان خود کرنل به تنهایی مصرفش زیاد هست. و طبیعتا به یک MMU هم نیاز هست. و گمان می‌کنم پچ‌های بلادرنگ هم هنوز با کرنل اصلی ادغام نشدن.
      ولی آره فاصله‌ها خیلی خیلی کم‌تر شده. از اونور قیمت حافظه هم بشدت اومده پایین‌تر. الآن یک برد ۵۰۰ هزار تومنی ESP32 می‌تونه ۱ مگابایت رم داشته باشه و دو هسته پردازنده. و بعضی‌ها دارن سعی می‌کنن لینوکس رو به اینا پورت کنن.